پیدایش خط فارسی
قبل از اسلام خطوط مختلفی از جمله میخی و پهلوی و اوستایی در ایران متداول بوده است اما با ظهور دین اسلام نیاکان ما الفبا و خطوط اسلامی را پذیرا شدند. تاریخ شکل گیری خط عربی و نحوهٔ نگارش آن به پیش از اسلام بر نمی گردد و تقریبا همزمان با گسترش اسلام و در سالهای اولیه فتوحات اسلامی شکل گرفت.
هرچند ایرانیان خط کنونی خود را از عربها وام گرفتهاند، با این حال در تکامل این خط و در تبدیل آن به هنر خوشنویسی نقش عمدهای داشتهاند. ایجاد نقطه و اِعراب در خط عربی را به فردی بنام ابواسعد دؤلی الفارس و در قرن اول هجری نسبت داده می شود که بیشتر برای جلوگیری از اشتباه خواندن قرآن، توسط ایرانیان انجام شد.
خوشنویسی ایرانی
ایرانیان حتا در خطوط رایج در سایر سرزمینهای اسلامی شیوههای خاص خود را پدید آوردند. درحالی که عمدهٔ تبدیل نگارش معمولی کلمات به خوشنویسی هنرمندانه به عهده ایرانیان بودهاست، رفته رفته ایرانیان سبک و شیوههایی مختص به خود را در خوشنویسی ابداع کردند. هرچند این شیوهها و قلمهای ابداعی در سایر کشورهای اسلامی هم طرفدارانی دارد اما بیشتر مربوط به ایران و کشورهای تحت نفوذ آن همچون کشورهای آسیای میانه، افغانستان، پاکستان، تاجیکستان، آذربایجان، هند و ... میباشد. در این منطقه نیز خوشنویسی همواره به عنوان والاترین شکل هنرهای بصری مورد توجه بوده و دارای لطافتی خاص است. که در همین مقاله توضیح مختصری در مورد تاریخ خوشنویسی ایرانی خواهیم داد.
نستعلیق
در ایران پس از فتح اسلام، خطّاطی به شیوهٔ نسخ وجود داشت. در زمان حکومت ایلخانیان،اوراق مذهّب کتابها نخستین بار با نقشهای تزیینی زینت یافت. در زمان حکومت تیموریان در ایران، خط و خوشنویسی به اوج کمال خود رسید. میرعلی تبریزی با ترکیب خط نسخ و تعلیق، خط نستعلیق (که بنا به نظر اکثر کارشناسان خط یکی از پیچیده ترین و در عین حال ساده ترین و زیباترین خط هاست) را بنیان نهاد. مشهورترین خطاط قرآن در این دوره بایسنقر میرزا بود.
آنچه که به عنوان شیوهها یا قلمهای خوشنویسی ایرانی شناخته میشود بیشتر برای نوشتن متون غیر مذهبی نظیر دیوان اشعار، قطعات ظریف هنری و یا برای مراسلات و مکاتبات اداری ابداع شده و بهکار رفتهاست. این در حالی است که خط نزد اعراب و ترکان عثمانی بیشتر جنبه دینی و قدسی داشتهاست. هرچند آنان نیز برای امور منشیگری و غیر مذهبی قلمهایی را بیشتر بهکار میبرند، اما اوج هنرنمایی آنان - بر خلاف خوشنویسان ایرانی- در خط ثلت و نسخ و کتابت قرآن و احادیث قابل رویت است.
در ایران نیز برای امور مذهبی مانند کتابت قرآن یا احادیث و روایات و همچنین کتیبهنویسی مساجد و مدارس مذهبی بیشتر از خطوط ثلث و نسخ بهره میگرفتند که نزد اعراب رواج بیشتری دارد. هرچند ایرانیان در این قلمها نیز شیوههایی مجزا و مختص به خود آفریدهاند.
خط تعلیق را میتوان نخستین خط ایرانی دانست. خط تعلیق که ترسل نیز نامیده میشد از اوایل قرن هفتم پا به عرصه گذاشت و حدود یکصد سال دوام داشت تعلیق از ترکیب خطوط نسخ و رقاع به وجود آمد و کسی که این خط را قانونمند کرد خواجه تاج سلمانی بود. که بعدها به وسیله خواجه عبدالحی منشی استر ابادی بدان قواعد و اصول بیشتری بخشیده شد.
پس از خط تعلیق که نخستین خط شکل گرفته ایرانی بود. در قرن هشتم میرعلی تبریزی (۸۵۰ هجری قمری) از ترکیب و ادغام دو خط نسخ و تعلیق خطی بنام نسختعلیق بوجود آورد که نام آن در اثر کثرت استعمال به نستعلیق تغییر پیدا کرد. این خط بسیار مورد اقبال واقع شد و موجب تحول عظیمی در هنر خوشنویسی گردید. و بعد ها در دوران شاه عباس صفوی به دست میرعماد حسنی به اوج زیبایی و کمال رسید.
خط نستعلیق علاوه بر خوشنویسانی که در حیطه ایران کنونی میزیستند. در خراسان بزرگ و کشورهای آسیای میانه، افغانستان و بهویژه خوشنویسان دربار گورکانیان در هندوستان (که تعلق خاطر ویژهای به فرهنگ ایرانی داشتند) رشد و پیشرفت قابل توجهی کرد.
بطور کلی قرنهای نهم تا یازدهم هجری را میتوان قرنهای درخشان در هنر خوشنویسی در ایران دانست. در اواسط قرن یازدهم سومین خط خالص ایرانی یعنی شکسته نستعلیق به دست مرتضی قلی خان شاملو حاکم هرات با تغییر دادن خط نستعلیق ابداع شد. علت پیدایش آن را میتوان به سبب نیاز به تندنویسی و راحتنویسی در امور منشیگری و بیش از آن ذوق و خلاقیت ایرانی دانست. همانطوری که بعد از پیدایش خط تعلیق، ایرانیان بهخاطر سرعت در کتابت، شکسته تعلیق آنرا نیز بوجود آوردند. درویش عبدالمجید طالقانی این خط را به کمال رساند.
در دوران قاجار خط کاربرد اصلی خود یعنی کتابت را از دست داد. از یک سو با تاکید و توسعه سیاهمشقنویسی به سمت هنر ناب رفت و از دیگر سو با پدید آمدن روزنامهها و چاپ سنگی خود را به هنرهای کاربردی نزدیک شد. در دوران پهلوی روند نیازهای مدرن تجاری و تبلیغی خط را از کنج کتابخانهها و مجموعههای خصوصی به بستر اجتماع کشاند و جریانات هنری مدرنی شیوههایی چون نقاشیخط را بهوجود آوردند که کماکان مورد توجه محافل هنری جهان است.
در سالهای پس از انفلاب اسلامی خوشنویسی با اقبال عمومی روبرو شد و انجمن خوشنویسان ایران که در سال ۱۳۲۹ تشکیل شده بود نقش بارزی در رشد و توسعه کمی و کیفی این هنر به عهده گرفت.
خوشنویسی اسلامی
خوشنویسی همواره برای مسلمانان اهمیتی خاص داشتهاست. زیرا در اصل آن را هنر تجسم کلام وحی میدانستهاند. آنان خط زیبا را نه فقط در استنساخ قرآن بلکه در اغلب هنرها بهکار میبردند. خوشنویسی یا خطاطی در کلیه کشورهای اسلامی همواره به عنوان والاترین هنر مورد توجه بودهاست. مردمان این سرزمینها بهویژه ایرانیان در اوج قدرت و نهایت ظرافت در این هنر تجلی یافت و خوشنویسی به مانند محوری در میان سایر هنرهای بصری ایفای نقش کردهاست. خوشنویسی از قرون اولیه اسلامی تا کنون در کلیه کشورهای اسلامی و مناطق تحت نفوذ مسلمانان با حساسیت و قدرت تمام در اوج جریانات هنری بوده است.
قدیمیترین نسخه قرآن به خط کوفی است و به علی بن ابیطالب منسوب است. پس از قرن پنجم هجری، خط کوفی تقریباً جای خود را به خطّ نسخ داد که حروف آن بر خلاف حروف زاویهدار خطّ کوفی منحنی و قوسدار است.
در اوایل قرن چهارم سال ۳۱۰ هجری قمری ابن مقله بیضاوی شیرازی خطوطی را بوجود آورد که به خطوط ششگانه یا اقلام سته معروف شدند که عبارتند از : محقق، ریحان، ثلث، نسخ، رقاع و توقیع. که وجه تمایز آنها اختلاف در شکل حروف و کلمات و نسبت سطح و دور در هر کدام میباشد. همچنین او برای این خطوط قواعدی وضع کرد که یه اصول دواردهگانه خوشنویسی معروفند و عبارتند از: ترکیب، کرسی، نسبت، ضعف، قوت، سطح، دور، صعود مجازی، نزول مجازی، اصول، صفا و شأن.
یک قرن بعد از ابن مقله، ابن بواب برای خط نسخ قواعدی تازه ایجاد کرد و این خط را کامل نمود در قرن هفتم جمال الدین یاقوت مستعصمی به این خط جان تازهای بخشید و قرآن کریم را برای چندین بار کتابت نمود.
همواره قابلیتهای کارکردی عاملی مهم و درجه اول، در انگیزه و شکلگیری تحولات در خوشنویسی بوده است. اگر چه زیبایی بصری نیز بدون شک مورد نظر خطاطان قرار گرفته اما بهویژه امروزه، صنعت چاپ و گرافیک تاثیر شگرفی بر روند توسعه و تحولات خوشنویسی داشتهاست.
روند تحولات در خوشنویسی به شکل سنتی محدود نشد و هنرمندان خطاطی و نقاشی را با هم درآمیختند تا امکانات نوینی را تجربه کنند به این کار رفته رفته عنوان نقاشیخط داده شد. شاید بتوان گفت مکتب سقاخانه خاستگاه اصلی زیباشناسی و نوآوری معاصر، در خوشنویسی خط به ویژه در پیش از انقلاب بوده است. پس از انقلاب خوشنویسی با اقبال زیادی از سوی جوانان مواجه شد آنان در عرصههای مختلف اعم از شیوههای سنتی و یا تلاش برای ایجاد خلاقیت های نوین با هم به رقابت پرداختند. رشد هنر گرافیک و گستردگی نیازهای نوین جامعه، پدید آمدن کامپیوتر به عنوان یکی از مهمترین ابزارهای کار گرافیک و نشر رومیزی همه و همه چالشهای حدید در پیش روی خوشنویسی معاصر هستند.
خط ناخنی گونهای از خوشنویسی است که در آن به جای استفاده از جوهر و قلم, با فشردن کاغذ در بین دو ناخن انگشت میانی و شست، کاغذ را تغییر شکل میدهد و بدین ترتیب کلمات شکل میگیرند. گفتنی است این نوع خط بسیار بدیع است و گسترش چندانی ندارد.
قطاعی که در آن خطوط را باظرافت کامل بریده و بر زمینه ای دیگر می چسبانند.
طغری نوعی ترکیب بندی خاص از حروف است که معمولا با خط ثلت انجام می شود و در گذشته به منظور امضا استفاده میشده است.
تاریخچه خطاطی اسلامی- ایرانی
مقاله حاضر چکیده ای از تاریخچه خطاطی اسلامی- ایرانی است که در واقع گوشه های پوشیده هنر خوشنویسی ایران را که با الهام از ذوق و علاقه هنرمندان خطاط ایرانی پا به عرصه وجود نهاده معرفی می نماید؛ هنری که خود سرچشمه همه آفرینشگری ها و شگفتی های خطاطی ممالک دیگر بود. این مطلب اغراق آمیز نیست چرا که هندوستان، مصر و عثمانی، پاکستان و افغانستان این هنر مختص ایرانی را در کشورهای خود رواج دادند و همواره به دید تحسین و احترام بدان می نگرند.متأسفانه در این برهه با اختراع ماشین های چاپ با ضعف و انحطاط هنر خوشنویسی روبه رو هستیم لکن با گردهمایی و پایمردی های فراوان اساتید این فن زیبا در انجمنی به نام انجمن خوشنویسان با آموزش هنرجویان به فعالیت هنری خود کماکان ادامه می دهد؛ تا بدین طریق از افول این اثر هنری جلوگیری نمایند؛ این خود به تنهایی کافی نیست و باید با حمایتهای همه جانبه دستگاه حاکمه از این اثر و هویت ملی با ترویج و فراگیری آن به طور جدی در مدارس و حتی در مؤسسات آموزش عالی در بین نوباوگان و جوانان، آن را همیشگی و جاودانه ساخت.با توجه به وسعت دامنه بحث و برای جلوگیری از پراکنده گویی و حفظ نظم و ترتیب و ارائه یک نتیجه منطقی از سیر تکاملی خط که در طول گذشت زمان از صورت اولیه خود خارج و بدین شکل امروزی درآمد به صورت اجمال بررسی و تقدیم خوانندگان و هنردوستان خط و خطاطی می شود.
«خط در اسلام»
از آنجا که عربها به صورت چادرنشینی زندگی می کردند نسبت به دیگر ملل باستانی (بابلی ها و چینی ها که از هزاران سال پیش شیوه نگارش پیچیده ای داشتند) دیرتر به نگارش و کتابت روی آوردند، آنها به طور کل به نوشتن بدگمان بودند و به صورت روایی به حفظ و ضبط اطلاعات می پرداختند.قرن ۶ میلادی که شروع ادبیات عرب بود برای ثبت اشعار خود از سنت روایی استفاده می کردند و گاه به نوشتن تنها هفت قصیده می پرداختند ، چرا که برای آنها این قصاید از اهمیت خاصی برخوردار بود و حتی آنها را در دیوار کعبه نیز می آویختند. اولین قوم عربی که موفق به اختراع خط الفبایی شد «نبطی ها» بودند. این قوم از عرب بادیه نشین در سرزمین شمال عربستان می زیستند، که سرانجام توسط رومی ها از بین رفتند ولی با سرنگونی حکومت آنان خطشان از بین نرفت (دالنمره کتیبه ای است متعلق به مقبره شاعر و خنیاگر معروف ماقبل اسلام به نام امروالقیس که در سال ۳۲۸ میلادی به خط نبطی نوشته شده است) بعدها قوم سامی که آنها نیز در قسمتی از شمال عربستان می زیستند خط نبطی ها را سامان بخشیدند. سرانجام در قرن ۶ میلادی توسط قبایل حیره و انبار که روزگاری از مراکز عمده تجارت بودند توسعه یافت و از آنجا به مکه و جاهای دیگر رفت و درنهایت در سرزمین عربستان به عنوان خط رسمی شناخته شد. گویند شبرین عبدالملک این خط را توسط دوست و پدر همسرش حرب ابن امیه به بزرگان و اشراف مکه آموزش داد.
(خط اولیه قوم عرب به نام های مسند و جزم معرفی شده اند که جزم را نیز شاخه ای از مسند می دانند.)با ظهور اسلام هنر خط و خطاطی در قوم عرب به اوج شکوفایی رسید، بعد از حفظ و روایت قرآن کریم، لزوم کتابت آن بر همگان آشکار گشت، فلذا خطاطان برای حفظ شأن و منزلت قرآن کریم سعی در هر چه زیبانویسی قرآن نمودند و این خود باعث بروز هنرنمایی هایی در زمینه خط شد. خط کوفی و نسخ از جمله خط هایی بود که در آغاز اسلام خاستگاه ویژه ای داشت، یکی خطی گوشه دار هندسی با طبیعتی متعالی که در واقع برای کتابت قرآن یا متون مذهبی به کار برده می شد(کوفی) و دیگری خطی منحنی و روان که کاربرد روزانه داشت (نسخ). البته این بدین معنا نیست که خط کوفی با تأسیس شهر کوفه اختراع شد، چرا که با خط کوفی پیش از تأسیس آن شهر، کتابت می شد؛ لکن در توسعه اشکال تزئینی آن سهم بسزایی داشت و آن را از حالت ساده و خشن اولیه که همانا خط جزم بود به صورت ظریف و روان توسعه داد. مسلماً مهمترین عامل توسعه خط همان طور که قبلاً بدان اشاره شد دین مبین اسلام است. اسلام با سادگی قدرتمند خود، خط را که منحصر به اشراف بود از پیله خود درآورد و آن را در میان شیفتگان به یادگیری رواج داد؛ تا آنجا که همان علاقه مندان به ارادتمندان به قرآن و کتابت آن مبدل گشتند و آثار زیبایی از ظرافت که برخاسته از ذوق و استعداد هنریشان بود به جای گذاشتند، آنها با الهام گرفتن از خود آیات قرآن کریم همواره سعی می کردند که رابطه خود را با قرآن همراه با آرایش خطوط در کنار هم، که برخاسته از ذوق الهی بود حفظ کنند و البته هر موضوعی که در رابطه و در خدمت الله بود، نوعی عبادت محسوب می شد. البته شایان ذکر است که اولین سوره ای که به پیامبر اسلام نازل شد سوره علق بود، سوره ای که به انسان یادآور می شد که برای اولین بار قلم را از که آموخت الذی علم بالقلم و یا دومین سوره ای که به پیامبر نازل شد، ن والقلم و ما یسطرون سوگند به قلم و آنچه نویسند. تأکید این دو سوره به قلم و نوشتن، تقدس و شأن و مقام والای قلم و خط را بیش از پیش در میان مسلمانان آشکار می کرد، به همین منظور با وسواس هرچه بیشتر به نقش آفرینی با حرکت های زیبای قلم پرداختند و با قرار دادن حروفهای الفبایی، خط هایی را با سبکهای مختلف ابداع نمودند. (کتیبه های مذهبی و حتی سکه های رایج آن دوره ها نمونه هایی است از گرایش مسلمانان به فراگیری خط که همانا مقدس و غنی به شمار می آمد.) در تاریخ عرب و اسلام از اولین خطاطان بنام و مشهور می توان به امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب اشاره کرد. از آن حضرت چند سبک خطاطی (مکه، مدینه، بصره و کوفه) در کتابت قرآن به یادگار مانده که ارزشیابی آن در میان سایر آثار باستانی قابل محاسبه نیست و ارزش معنوی آن در میان شیعیان و دوستداران آن حضرت قابل توصیف نیست. خطاطی و هنرنمایی عرب از قرن سوم تا هشتم هجری در اوج شکوفایی تمدن اسلامی به حد تعالی خود رسید و در قرن دهم همراه با افول حکومت امویان و عباسیان از رونق افتاد.
ابزارهای خوشنویسی
وسایل و ابزار خوشنویسی در خلق یک اثر مطلوب بسیار موثرند. ابزار خوب مشوق هنرمند در ادامه کار و پیشرفت اوست.
ابزار مهم و اصلی خوشنویسی عبارتند از:
قلمنی نوع مرغوب آن از نیهای دزفولی (برای قلمهای ریر و متوسط) یا نی خیزران (برای درشتنویسی) تهیه میشود.
کاغذ امروزه کاغذهای گلاسه، به ویژه گلاسهٔ مات، برای نوشتن مناسبند.
مرکب که باید مخصوص خوشنویسی باشد. بیش از همه مرکب مشکی و پس از آن قهوهای کاربرد دارد.
وسایل و ابزار خوشنویسی عبارتند از : قلم ، قلمدان ، قلمتراش ، قط زن ، دوات (شامل لیقه و مرکب) ، آلات به هم زدن لیقه و مرکب که سر آن پهن و دسته اش مخروطی و از جنس آبنوس است ، قاشق مخصوص آب ریختن در دوات که به وسیله آن به اندازه ی لازم آب در دوات می ریزند ، البته آب مقطر یا جوشیده سرد شده از آب معمولی بهتر است ، و بهتر از آن گلاب یا آب ریحان یا آب مازو است (مازو برجستگی های کروی شکلی است که تحت اثر گزش حشره مخصوصی بر روی جوانه های درخت بلوط مازو ایجاد می شود ، این برجستگی ها حاوی شیره درخت مزبور است که به نام مازو مرسوم است. در ترکیب مازو ۶۰- ۷۰% تانن وجود دارد ، به علاوه مقدار کمی اسید کالیک و اسید آلاژیک و مقداری مواد گلوسیدی و آمیدون. در صنعت ، از مازو جهت تهیه ی مرکب سیاه و رنگ کردن پارچه ها و نیز در چرم سازی استفاده می شود.) که بر خلاف آن مرکب را تباه و فاسد نمی کند. سنگ رومی یا حجازی و غیره برای تیز کردن قلمتراش ، خاک بیز (الک کوچک) یا ظرفی که شن و ماسه نرم در آن می ریخته اند.
پوشیده نماند که استادان پیشین پس از تراشیدن قلم ، پشت قلم را خاک می مالیده اند تا لغزندگی و چربی آن از بین برود و مرکب به یک طرف قلم جمع نشود که خط را خراب کند و همچنین گاهی روی نوشته هایی که می خواستند زودتر بخشکد ، خاک بیخته ی مخصوصی می ریخته اند که این کار اکنون معمول نیست.
سلطانعلی مشهدی گوید:
کاتبا چون قلـــم تراشیـدی خاک بر پشت خـامه مـالیـدی
آن قلم را به نقطه تجربه کن بشنو این حرف نو زپیر کُهن
از قلم نقطه چـون درست آید خوشنــویسـی اگر کُنــی شاید
و گویا خاک مالیدن به پشت قلم ، خاص قلم ریز بوده است ؛ زیرا قلم ِ ریز مانند درشت ، پشت برداری نمی شود.
از دیگر ابزار خوشنویسی: پارچه ای دو رویه و رنگین از پشم یا حریر است که کاتب پس از فراغ از نوشتن ، دم قلم را بدان پاک کند تا مرکب به قلم نماند و خشک شود.
یازدهم مِسطَره یا مِسطر است: وسیله ای جهت تعیین سطرها و حدود متن صفحه ی کتاب که سابقاً صفحه ای از چند لایه ی کاغذ یا مقوا به هر اندازه که می خواستند تهیه می کردند و نخهای تابیده را به فاصله های منظم بر روی آن می دوانیده ، محکم می بستند و آن صفحه را زیر کاغذ گذاشته ، با انگشتان بروی نخ ها فشار می آوردند تا اثری از نخ ها به جا ماند و خطوط مستقیم سطرها معین شود. امروز به جای آن ، صفحه مقوایی را به اندازه ی مطلوب خط کشی کرده ، زیر صفحه کاغذ می گذارند و از روی خط هایی که از زیر پیداست سطرها را راست و میزان می نگارند.
دوازدهم ، زیردستی یا زیر مشق: که باید رویه اش صاف و نرم و ملایم باشد و لغزان و لرزان نباشد و میانگین سخت و سست و کلفت و نازک را برگزیند ، از جنس مقوا یا چرم و غیره. همچنین باید در طول و عرض نیز معتدل باشد. و گفته اند بهتر آن است که دو چرم منفصل را بر روی هم گذاشته ، دو گوشه ی آن که جانب چپ است به چند بخیه محکم سازند تا چنان که خواهند به کار آید و آن دو قطعه چرم اگر از بـُـلغار باشد که دانه و موجش را برطرف کرده باشند ، بهتر و پسندیده تر است.
سیزدهم ، کاغذ: که باید ملایم و صاف و مساعد با کار کتابت باشد ، و خشن و ناصاف و لغزنده نباشد و اگر رنگ آن کاهی یا کرمی روشن باشد بهتر خواهد بود ؛ کاغذ زبر الیاف ریز نوک قلم را می ساید و آن را ناهموار می سازد ، و نوشتن بر کاغذهای لغزان و شیشه ای مانند (گلاسه) از اختیار و تسلط نویسنده می کاهد ، ولی نوع میانه و نیم شفاف آن موافق و مناسب است.
تذکر: معمولاً برای سهولت حمل و نقل ، قلم های لازم ، قلمتراش ظریف ، قط زن ، قاشق ، سنگ کوچک و سر قلمدانی را که دوات مرکب بود ، با قیچی ظریفی جهت چیدن کاغذ ، در قلمدان قرار می دادند تا این لوازم یک جا و در محفظه ای در اختیار نویسنده قرار بگیرد.
به غیر از وسایلی که نام برده شد ابزار فرعی دیگری نیز در کار کتابت استفاده می شود و آن ، دو خط کش مدرّج کوچک و بزرگ و گونیا است و برای کتیبه نویسی چند گونیاست و خط کش (T) به همراه چند مداد سیاه و قرمز ، و انواع کاغذها و شمیزها(مقواها) لازم است.
بعضی از استادان پیشین ، خود ، مرکب دلخواه را از مشکی و رنگ های مختلف می ساخته و کاغذها را برای این که قابل نوشتن شود آهار داده ، مهره می زدند و وسایل و لوازم و کارهای کتابت را خود متعهد می شده اند ؛ از قبیل تهیه سطر و جدول کشی ، تذهیب ، زرافشانی ، رنگ آمیزی کاغذ حتی تجلید و صحافی و غیره. ولی در این عصر چون انجام این امور مستلزم صرف دقت بسیار و خارج از وقت و حوصله ، و موجب زحمت و مشقت است ، کمتر کسی به این امور توجه می کند و کارخانه های کاغذ سازی و غیره و صحافی با ماشین تأمین نیازمی کنند. و اینک از میان ابزار نوشتن به چند تای آنها که اهم است را نام میبریم
• قلم
• قلمتراش
• دوات (مرکب)
گزیده ای از خوشنویسی سنتی در سایر نقاط جهان
هرچند خوشنویسی در مشرق زمین اهمیت و توسعه کاملی یافته است اما اشکالی از آن را در کلیه فرهنگها میتوان یافت. واژهٔ خوشنویسی یا Calligraphy از قرن پانزدهم میلادی وارد دایرهٔ لغات فرهنگهای لاتینی شد و تنها پس از قرن نوزدهم به عنوان یک اصطلاح شناخته شده مطرح گشت، اما از دیر باز بهویژه در کشورهای خاور دور و کشورهای اسلامی ازجمله ایران، خوشنویسی به عنوان هنری شاخص مطرح بوده است.
دراروپا اگرچه از دیرزمان دولت و کلیسا به زیبانویسی توجه نشان میدادند( مانند کتیبههای رومی و یا برخی نسخههای خطی انجیل) خوشنویسی در اروپا یک هنر فرعی و وابسته به کتابخانهها و محافل طلاب بود. خوشنویسی چینی از کیفیت انتزاعی و تصویری خاصی برخوردار است که بیان اندیشه و احساس را ممکن می سازد و از این رو با نقاشی قرابت دارد. در کشورهایی مانند ژاپن و کره نیز تاحدی وضع به همین صورت بود. به طور کلی در خاور دور هنر خوشنویسی هرچند بیشتر نزد کاهنان و متولیان امور مذهبی رواج داشت اما در کنار نقاشی رشد شگرفی کرد.